تیتر 20- تحول در سازمانهایی که مأموریت توسعهای دارند، همواره در ارقام ترازنامه قابل جستوجو نیست، بلکه در دگرگونی نگاه مدیران آنها به درون سازمان نیز نهفته است. از اینرو، در بانکهایی مانند بانک توسعه تعاون، تغییر مدیریتی میتواند نشانهای از تحول جهتگیری مفهومی نسبت به توسعه باشد.
در این میان، حضور عصارزاده به عنوان مدیر عامل در اوایل خردادماه امسال، نشانه تمرکز بانک بر سرمایه انسانی، تعامل درونسازمانی و فعالسازی استعدادهای خاموش است.
ظرفیتی که عصارزاده در نخستین اظهارات خود به عنوان مدیرعامل ، از آن با عنوان «نیروی انسانی، بهعنوان سرمایهای ارزشمند» یاد کرد. او با این نگاه قرار است توسعه را فراتر از شاخصهای مالی، مبتنی بر سرمایه انسانی دنبال کند.
در دنیای بانکداری توسعهمحور، سرمایه انسانی علاوه بر نیروی اجرایی، از بازوهای تولید سیاست و خلق راهکار است، از اینرو، یکی از محورهای اصلی رویکرد عصارزاده، تأکید بر توسعه مبتنی بر منابع انسانی است. در نگاه وی، مفاهیمی مانند فرصت بروز استعدادها، تعامل با همکاران و مالکیت جمعی کارکنان نسبت به سرنوشت بانک، تکرار میشوند.
مدیرعامل بانک توسعه تعاون با تأکید بر شروع از درون و بازتعریف سرمایه انسانی بهعنوان محور توسعه، چشمانداز نوین برای نهادسازی درونسازمانی ترسیم میکند که در آن، تحول از طریق مشارکت فعال کارکنان شکل میگیرد. این نگاه، تقابل نرم با رویکردهای توسعه از بالا به پایین است که غالباً در نظام بانکی مشاهده میشود.
در چارچوب این اندیشه، تعامل با نیروی انسانی، صرفاً رابطه کارفرما ـ کارمند نیست، بلکه رابطه مشارکتی و نهادی است که از خلال آن، بانک، ضمن بازیابی پویایی و تابآوری در برابر بحرانهای محیطی، سطح تعلق سازمانی و بهرهوری کارکنان را بهشدت افزایش میدهد.
عصارزاده، برخلاف تصویر سنتی از مدیران میانی نظام بانکی، چهرهای رسانه ای و پاسخگوست. این ویژگی در ساختارهای دولتی ایران، که بعضاً هنوز با پدیده پاسخگویی سازمانی بیگانهاند، امتیاز ارزشمندی است. با چنین رویکردی، انتظار میرود بانک توسعه تعاون با همراهی نیروی انسانی، به جایگاه حقیقی خود در نظام اقتصادی کشور دست یابد.
این امر، به مفهوم بازگشت بانک توسعه تعاون به فلسفه وجودی خود بهعنوان نهاد مأمور برای تقویت اقتصاد تعاونی، فراتر از نهاد اعتباری برای پرداخت تسهیلات است. مدیرعامل باید بکوشد بهجای آنکه بانک را صرفاً نهاد مالی برای تأمین مالی طرحها و کسبوکارهای تعاونی بداند، آن را بهمثابه سازمان یادگیرنده، مشارکتجو و توسعهمحور بازآفرینی کند.
بااینحال، انتظار میرود در دوره جدید، بانک توسعه تعاون، نقش پررنگتری در تأمین مالی طرحهای دانشبنیان، کسبوکارهای نوآورانه و پروژههای خُرد در مناطق کمبرخوردار ایفا کند تا به تعمیق عدالت و ارتقای تابآوری اقتصادی کمک نماید.
برای تحقق این انتظارات، بانک توسعه تعاون با نگاه پاسخگو، بهعنوان اصل ضروری برای بازسازی اعتماد عمومی، میتواند به موتور شفافیت در نظام بانکی تبدیل شود و با استقبال از نگاه نقادانه و دلسوزانه کارشناسان، مسیر توسعه را هموارتر بیپماید.
آنچه در این دوره اهمیت مییابد، انتقال تمرکز از توسعه عددی به توسعه نهادی و انسانی است. بازنگری در ارتباطات درونسازمانی با نیروی انسانی، چابکسازی متناسب با اقتضائات واقعی سازمان، تقویت انگیزهها و بسترسازی برای ظهور استعدادها، از مؤلفههای مدیریت کارآمد هستند که توسعه درونزا، پایدار و قابل تعمیم را رقم میزنند.
اکنون، فرصتی تازه برای بازسازی سرمایه اجتماعی و انسانی، در یکی از مهمترین بانکهای توسعهای کشور فراهم شده است. اگر بانک بتواند به این اهداف دست یابد، نهتنها مسیر پیش رو از روزمرگی و شاخصمحوری جدا میشود، بلکه الگوی عملی برای سایر بانکهای توسعهمحور خواهد بود. در سایه تدبیر، همگرایی و بهرهمندی از فرصتها، میتوان امیدوار بود بانک توسعه تعاون به جایگاه واقعیاش بهعنوان بازوی تخصصی و انسانیمحور توسعه اقتصادی در بخش تعاون بازگردد